صدمه هاي اجتماعي دروغ



برملا شدن دروغ و رسوا شدن



يکي از ضررهاي اجتماعي دروغ رسوايي مي باشد که رسوايي هميشه در انتظار دروغگو مي باشد به دليل اينکه دروغ هيچ وقت پنهان نخواهد ماند و روزي آشکار مي‌شود که دروغگو هرچند که باهوش باشد و جوانب دروغ خود را بسنجد محال مي‌باشد که دروغ کشف نشود.
کشف شدن دروغ و بنابر نوع آن در رسوايي هاي متعدد مي انجامد.



بي آبرو شدن



از ديگر ضرر هاي اجتماعي دروغ بي آبرويي مي باشد وقتي که چند دروغ از دروغگو ثابت او رسوا شد بي آبرويي نصيب او خواهد شد . رسوايي دروغگو از کشف شدن دروغ او مي باشد و بي آبرويي او را بي عرضه خواهد کرد.

محققان در تمام حال آبرو و حيثيت خويش را پاس مي‌دارند و ثروتمند دارائي خود را براي کم کردن آبرو و جايگاه شخصي خود صرف خواهند کرد ، قدرتمند قدرتش را براي رسيدن به اين شرايط به کار خواهد گرفت ، دانشمند از جانب دانش خود براي جلب تفکرات عمومي بهره مي‌برند.

بنابراين محبوب ترين چيزها نزد دورانديشان آبرومندي مي باشد حال آنکه دروغ و خود را از اين شرايط محروم مي کند.



بي اعتماد شدن

بي ارزش شدن سخنان دروغگو نزد مردم يکي ديگر از ضررهاي دروغ به حساب مي آيد که يکي از معيارهاي سنجش آدمي مقدار ارزش‌گذاري مردم به صحبت مي باشند.
انسان اگر بالاترين ارزش ها را در برابر سخنان خود به دست آورد همين که به دروغگويي رجوع کرد و مردم او را به اين ويژگي شناختن سخن او بي ارزش و از جايگاه انساني خود دور خواهد شد.


جلب کردن اعتماد مردم بهترين شيوه کاميابي مي‌باشد و بيشتر هم آنها را در راه رسيدن به هدف ها و با کسب کردن اعتماد بين مردم از ميان خواهد برد.

دروغگو خود را از اين نعمت گرانقدر و راهگشا محروم خواهد کرد و با پاي خود به طرف سياه بختي مي‌رود چقدر تلخ مي باشد براي شخصي که دوستانش صحبت هاي او را باور نکنند.


دروغگو اگر از بيچارگي خود صحبت کند فردي قبول نمي کند و اگر از بيماري خود صحبت کند کسي او را باور نخواهد کرد و اگر از خصوصيات شخصيتي اش بيان کند همينطور هيچکس او را نمي پذيرد و اگر در مورد اطرافيان نظر بدهد فردي هم سخنان او را تاکيد نخواهد کرد.



سخريه و استهزاء

از پيامدهاي ناخوشايند اجتماعي دروغ و کوچک دانستن دروغگو مي باشد. شخصي که به دروغگويي شهرت دارد مردم او را خوار و مسخره خواهند کرد که مي توانند برخي اوقات در حضور او و در غيبت او اين کار را انجام بدهند.



صدمه هاي اقتصادي دروغ

صحيح بودن و درستي ثروت را افزايش خواهد داد به دليل اينکه براي دارندگان اعتبار به وجود مي‌آيد و حالا اگر دروغ گوئي سرمايه شخص را راکد نگه دارند به دليل اينکه هم اعتباري براي شخص در پي نخواهد داشت و هم اعتبار او از ميان خواهد رفت و هيچ فردي با چنين شخصي هرگز به معامله کردن نمي‌پردازد.



صدمه هاي رواني دروغ



ناراحتي دروني



روح و روان شخص دروغگو از زيان دروغش در امان نمي باشد و دروغگو همواره از ناراحتي دروني در حال رنج مي باشد به دليل اينکه راستي و واقعيت مي‌باشند که موجود مي‌باشد و راستگو از آن خبر مي دهد در صورتي که سخن دروغ ساخته و شخص دروغگو به حساب مي‌آيد و حقيقتي براي آن موجود نمي باشد .
از اين رو دروغگو بايد همواره مواظب باشد که ساخته ذهني خود را رو به فراموشي نسپارد تا مبادا يک وقت اطرافيان را بگونه اي متفاوت با آن چيزي که گفته مي شود بازگو کند و دروغ آشکار مي شود.


بر اين اساس دروغگويي که تمايل دارد دروغش را فردي متوجه نشود پيوسته نگران اين مي باشد که مبادا سخن او با سخنش در زمان گذشته تناقض داشته باشد.
بنابراين دروغگو هميشه اين بار سنگين را بايد در ذهن خود دارا باشد اما او همواره بعد از گفته هايش در آسايش مي باشد و نگران هيچگونه پيامدي نمي باشد به دليل اينکه هنگام تکرار کردن تناقضي در آن موجود نمي باشد.



فراموشي

فراموشي يکي ديگر از بيماري‌هاي رواني مي باشند که دروغگو به آن گرفتار خواهند شد که انسان دروغگو دروغي را بيان مي‌کند که به يادش نخواهد ماند و وقتي که بار ديگر در اين باره سخن بگويند به طور ديگري بيان مي‌کند و در نتيجه دروغ برملا خواهد شد .

عامل ديگر فراموشکار دروغگو اين مي باشد که فردي که همواره به دروغ گفتن مي پردازد به دروغ خود چندان ارزش و اهميت نمي‌دهد و دروغ براي او کار معمولي و عادي به حساب مي‌آيد و هر زمان که اراده کند به آساني مي تواند دروغ بگويد و دروغ هاي او پايان ندارد در آخر صحبت هايش را کمتر به ذهن مي‌سپارد و فراموش خواهد کرد.



نااميد شدن

هنگامي که دروغي از دروغگو به کشف شدن رسيد ضربه‌هايي به او وارد خواهد شد به دليل اين که نه تنها به نيازهايش از دروغ گفتن نرسيده بلکه نتيجه اي برخلاف آن گرفته شده است و به ترتيب يکي از اين دو حال نصيب دروغگو خواهد شد:



- روحيه او ضعيف و تصميم گرفتن براي او سخت و دشوار مي‌شود و از رسيدن به کاميابي ها نااميد خواهد شد به دليل اينکه تنها راهي که فکر مي کرده است که او را به مقصد مي‌رساند دروغ بوده که آن هم به بسته شدن رسيده است.
اگر به شايستگي برخورد مي‌کرد از راه صحيح به مقصدش مي رسيد و به دروغ گفتن هيچ وقت پناه نمي برد و با اين وجود مسير صحيح براي او مسدود مي باشد و راه دروغ هم که سد راه او مي باشد.



از ميان برداشته شدن شرم و حيا

شرايط ديگري که امکان دارد در اثر کشف شدن دروغ نصيب دروغگو بشود بي شرمي مي باشد. اگر کشف شدن دروغ روحيه دروغ را ضعيف کند و او همچنان به دروغگويي خود ادامه بدهد بي آبرويي هاي مداوم شرم را از او خواهد گرفت و او به دروغگويي حرفه‌اي تبديل مي شود .

ديگر از آنکه دروغ آشکار بشود هيچ گونه ترس و ابايي ندارد و با خود بيان مي کند که آب از سر من گذشته است.



دروغ ، دروغ را افزايش مي دهد.

دروغگو براي حفظ شدن دروغ خود مجبور مي باشد که باز هم به دروغ گفتن بپردازد و يا بايد همان دروغ اولين را دوباره بيان کند و بر آن تأکيد داشته باشد و بايد دروغ ديگري را بسازد که از کشف شدن دروغ اولش پيشگيري کرده باشد.



در هر دو صورت بر اثر بيان کردن يک دروغ ، دروغ هاي ديگري به وجود مي آيد. علاوه بر اين برخي اوقات براي حفظ شدن دروغ او اطرافيانش نيز به دروغگويي خواهند افتاد.



بد گمان شدن

زيان رواني ديگري که گاهي اوقات بر اثر دروغ دامن دروغگو را خواهد گرفت بد گماني به مردم مي باشد. اين بيماري رواني در پي يک چيز در دروغگو به صورت مسکن عمل مي‌کند و اين مي باشد که به دليل اينکه خود بر خلاف واقعيت صحبت کرده است.

در مورد اطرافيان نيز چنين عقيده اي دارد و البته اطرافيان را مثل خود دانستن ناشي از طبيعت بشري مي باشد و به همين دليل مي باشد که فردي به راستگويي به عادت کردن پرداخته و اولين بار با هر فردي که مواجه مي‌شود سخن او را راست مي داند.

منبع:تريبون آزاد